آثار معنوی واخلاقی نماز
دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۲۳ ب.ظ
آثار معنوی واخلاقی نماز
نویسنده: خدابخش قیصری
منبع : اختصاصی راسخون
منبع : اختصاصی راسخون
چکیده
این پژوهش به بحث وبررسی پیرامون آثار معنوی واخلاقی نماز بر فرد می پردازد.آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حیوانیت به بالاترین جایگاه انسانی در أعلی علیین قرب الهی، آنجا که بین خالق و مخلوق جز پرده نازک قاب قوسین هیچ فاصلهای نیست، از سکوی عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع میشود و در رأس همه آنها، نماز بال و پر خود را برای شیفتگان وصل الهی میگشاید و هر که به نماز آنگونه که حقیقت آن است متمسک شود، و حقیقت نماز همانا اقامه نماز در سایه ولایت اهل بیت علیهم السلام، میباشد، هیچگاه از سایه ولایت الهی بیرون نمیرود و در سایه شیاطین و ارتکاب فحشا و منکر قرار گیرد لذا میتوان گفت نماز خط مقدم جبهه جهاد اکبر میباشد.این تحقیق ، به آثار معنوی آن همچون تعظیم خدا و تحقیر غیر خدا ، خدایی شدن نماز گزار ، هدایت و درمان بیماریهای اخلاقی چون کبر و خودبینی اشاره کرده است.روش کار به صورت کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته ایم و سعی نموده ایم درحد توان ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم و در پایان می توان گفت ، نماز به عنوان ، یگانه سکوی اوج گیری بربلندای معنویت واخلاق فاضله می باش
کلید واژه :
نماز ،آثار نماز ، آثار معنوی واخلاقی
فصل اول :آثار معنوی واخلاقی نماز
انسان اسیر محبت و بنده احسان دیگران است، نعمت و نیکی، از هر که باشد، انسان را به مقام سپاس و تشکر میکشد و توجه به نعمتهای بیحساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد میکند.نعمتهای فراوانی که حتّی پیش از تولّد انسان شروع میشود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم از آنها بهرهمند خواهیم شد به طوری که در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که:«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا البَیْتِ الذّی أطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ و آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»،«باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و سیر کرد و از ترس ایمن ساخت(1)»اگر اندکی چشم بصیرت گشوده و این نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببینیم خواهی نخواهی سپاس او را خواهیم گفت.گفته شده است که نماز، نوعی سپاسگزاری از این نعمتها به شمار میرود و این سپاس برای خدا سودی ندارد، بلکه برای خودمان مفید و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست(2)آنچه در این پژوهش زثار فردی نماز ذکر میشود ما را به این نکته رهنمون میسازد که نماز خود نعمتی از جانب خدا بر بندگان است که زبان از شکر این نعمت قاصر و عقل از آوردن نمونهای مانند آن عاجز میماند.اینک به بررسی آثار معنوی و محتوایی نماز میپردازیم.
این پژوهش به بحث وبررسی پیرامون آثار معنوی واخلاقی نماز بر فرد می پردازد.آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حیوانیت به بالاترین جایگاه انسانی در أعلی علیین قرب الهی، آنجا که بین خالق و مخلوق جز پرده نازک قاب قوسین هیچ فاصلهای نیست، از سکوی عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع میشود و در رأس همه آنها، نماز بال و پر خود را برای شیفتگان وصل الهی میگشاید و هر که به نماز آنگونه که حقیقت آن است متمسک شود، و حقیقت نماز همانا اقامه نماز در سایه ولایت اهل بیت علیهم السلام، میباشد، هیچگاه از سایه ولایت الهی بیرون نمیرود و در سایه شیاطین و ارتکاب فحشا و منکر قرار گیرد لذا میتوان گفت نماز خط مقدم جبهه جهاد اکبر میباشد.این تحقیق ، به آثار معنوی آن همچون تعظیم خدا و تحقیر غیر خدا ، خدایی شدن نماز گزار ، هدایت و درمان بیماریهای اخلاقی چون کبر و خودبینی اشاره کرده است.روش کار به صورت کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته ایم و سعی نموده ایم درحد توان ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم و در پایان می توان گفت ، نماز به عنوان ، یگانه سکوی اوج گیری بربلندای معنویت واخلاق فاضله می باش
کلید واژه :
نماز ،آثار نماز ، آثار معنوی واخلاقی
فصل اول :آثار معنوی واخلاقی نماز
انسان اسیر محبت و بنده احسان دیگران است، نعمت و نیکی، از هر که باشد، انسان را به مقام سپاس و تشکر میکشد و توجه به نعمتهای بیحساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد میکند.نعمتهای فراوانی که حتّی پیش از تولّد انسان شروع میشود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم از آنها بهرهمند خواهیم شد به طوری که در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که:«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا البَیْتِ الذّی أطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ و آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»،«باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و سیر کرد و از ترس ایمن ساخت(1)»اگر اندکی چشم بصیرت گشوده و این نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببینیم خواهی نخواهی سپاس او را خواهیم گفت.گفته شده است که نماز، نوعی سپاسگزاری از این نعمتها به شمار میرود و این سپاس برای خدا سودی ندارد، بلکه برای خودمان مفید و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست(2)آنچه در این پژوهش زثار فردی نماز ذکر میشود ما را به این نکته رهنمون میسازد که نماز خود نعمتی از جانب خدا بر بندگان است که زبان از شکر این نعمت قاصر و عقل از آوردن نمونهای مانند آن عاجز میماند.اینک به بررسی آثار معنوی و محتوایی نماز میپردازیم.
1 – نماز عامل تأثیرگذار بر اخلاق
بی تردید برخی از پدیدهها تأثیری عمیق در رفتار و شخصیت انسان باقی گذاشته
و آینده زندگی انسان را به کلی دگرگون مینماید، هر انسانی به خوبی به
خاطر دارد که از چه زمانی و چگونه، سنت و شیوهای را ترک گفته و روش دیگری
را پس از مواجهه با خاطرهای برگزیده است.به فرموده قرآن مجید(3) یکی از
اعمالی که اخلاق و شخصیت انسان را تحت تأثیر و نفوذ قرار میدهد نماز و
مداومت بر این عمل عبادی است(4)نماز وسیله پرورش فضایل اخلاقی و تکامل
معنوی انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم
طبیعت بیرون میبرد و به ملکوت آسمانها دعوت میکند و با فرشتگان هم صدا و
همراز میسازد و او خود را بدون نیاز به هیچ واسطهای در برابر خدا میبیند
و با معبود به گفتگو برمیخیزد.تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه
روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او، مخصوصاً با کمک گرفتن از
سورههای مختلف قرآن، بعد از حمد، که بهترین دعوت کننده به سوی نیکیها و
پاکیهاست، اثر قابل ملاحظهای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان
دارد(5).
2 – نماز و اخلاص(6)
اگر کسی از مرحله علم و معرفت بگذرد و به مرحله عمل قدم گذارد ولیکن عملش
خالص نباشد عبادتش سودی به حال او نخواهد داشت(7) در حقیقتِ قرآن ما به
اخلاص در عبادت امر شدهایم آنجا که میفرماید: «و ما اُمِرُوا إلّا
لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصین»«و امر نشدند مگر بر اینکه خدا را با اخلاص
کامل پرستش کنند.(8) »نماز به اعمال انسان ارزش و معنا بخشیده و روح اخلاص
را در آن زنده میکند، زیرا نماز مجموعهای است از نیت خالص و گفتار پاک و
اعمال خالصانه(9)، در سراسر نماز قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، حتی اگر
حرکت یا کلمهای از واجبات یا مستجبات نماز را برای غیر خدا انجام دهیم،
نماز باطل میشود و اگر مکان یا زمان و یا حتی قیافه و حالتی که هنگام نماز
به خود میگیریم برای غیر او باشد این نماز دارای ارزش نمیباشد(10)در
واقع «عبادت بودن» نماز به این معناست که انسان هیچگونه قصد غیرخدایی
نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان همچنان باید
ادامه یابد و ناگفته پیداست که انسان در لابهلای آن همه زرق و برقها و
جاذبههای زیاد اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهی کند و ریسمان معنوی
روح خود را با ذات مقدس او گره زند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر
را بگیرد، ارزش مهمی را به دست آورده(11)که نامش ملکه اخلاص میباشد و
تکرار این عمل در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان پاشیده و
روح اخلاص را در او تقویت میکند.بیجهت نیست که در وصایای امام محمد باقر –
علیه السلام – به جابربن یزید جُعفی(12)– آمده است که «الصلاة بیتُ
الإخلاص» یعنی «نماز، خانه اخلاص است.(13) »یعنی پایگاه و مرکز و محل صدور
اخلاص به دیگر اعمال «نماز» میباشد.
3 – نماز تعظیم خدا و تحقیر غیر خدا :
روح، اساس، هدف، پایه، مقدمه، نتیجه و بالاخره فلسفه نماز، یاد خداست، «ذکر الله»،
ذکری که مقدمه فکر و فکری که انگیزه عمل بوده باشد(14)ذکر بودن یعنی اینکه انسان از یک واقعیتی غافل است اما بعد بوسیلهای از او رفع غفلت میشود که آن به وسیله آگاه کننده و تذکر دهنده را «ذکر» گویند.اولین نکتهای که انسان بوسیله آن متذکر میشود، اولین کلمه واجب نماز یعنی همان «الله اکبر» است(15)و کسی که خداوند نزدش بزرگ باشد همه چیز را کوچک خواهد دید، همانند کسانی که سوار هواپیما میشوند، همین که به آسمان رفتند، خانههای بزرگ، حتی محلهها و شهرها نزد آنان کوچک است و هرچه بالاتر باشند زمین کوچکتر جلوه خواهد کرد. حضرت امیر المؤمنین – علیه السلام – در نهج البلاغه در بیان صفات متقین میفرماید:«عَظُمَ الخالقُ فی أَنْفُسهم فَصَغُرَ مادون لَهُ فِی أعینهم »«خدا در جانهایشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند.(16) »لذا حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام- در واپسین روزهای زندگی حضرت زهرا – علیها السلام – در برابر گریههای زهرای اطهر – علیها السلام – برای مصایب و مظلومیت های امیر المؤمنین - علیه السلام - میفرماید: «انّ ذلک لصغیرٌ عندی فی ذات الله(17)» و امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا که «مصیبةً ما أعْظَمَها(18)» است وقتی آخرین حجت خود علی اصغر علیه السلام را مظلومانه در آغوشش شهید کردند میفرماید: «هَوِّنْ عَلَّیَ ما نَزَلَ بِی أنّه بِعَیْنِ الله (19)حضرت زینب – سلام الله علیها – با دیدن آن همه مصیبت در روز عاشورا در پاسخ به حکومت بنی امیّه که پرسید؟ در کربلا چه دیدید؟ فرمودند: «ما رأیْتُ إلاّ جمیلاً »(20)«اصولاً بندگی خدا مساوی است با آزاد شدن از غیر خدا چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم با ادراک حقارت غیر خداست و وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند. در واقع حقیر را انسان به غلط عظیم میبیند که بندگی میکند.(21)یکی از سخنان امام خمینی(ره) این بود که میفرماید:«آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. » این یک تهدید توخالی و یا یک شعار ساده نیست، کسی که یک عمر باور داشته که خدا بزرگ است، آمریکا نزدش کوچک و حقیر و هر حادثهای پیش او ساده است. (22)
ذکری که مقدمه فکر و فکری که انگیزه عمل بوده باشد(14)ذکر بودن یعنی اینکه انسان از یک واقعیتی غافل است اما بعد بوسیلهای از او رفع غفلت میشود که آن به وسیله آگاه کننده و تذکر دهنده را «ذکر» گویند.اولین نکتهای که انسان بوسیله آن متذکر میشود، اولین کلمه واجب نماز یعنی همان «الله اکبر» است(15)و کسی که خداوند نزدش بزرگ باشد همه چیز را کوچک خواهد دید، همانند کسانی که سوار هواپیما میشوند، همین که به آسمان رفتند، خانههای بزرگ، حتی محلهها و شهرها نزد آنان کوچک است و هرچه بالاتر باشند زمین کوچکتر جلوه خواهد کرد. حضرت امیر المؤمنین – علیه السلام – در نهج البلاغه در بیان صفات متقین میفرماید:«عَظُمَ الخالقُ فی أَنْفُسهم فَصَغُرَ مادون لَهُ فِی أعینهم »«خدا در جانهایشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند.(16) »لذا حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام- در واپسین روزهای زندگی حضرت زهرا – علیها السلام – در برابر گریههای زهرای اطهر – علیها السلام – برای مصایب و مظلومیت های امیر المؤمنین - علیه السلام - میفرماید: «انّ ذلک لصغیرٌ عندی فی ذات الله(17)» و امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا که «مصیبةً ما أعْظَمَها(18)» است وقتی آخرین حجت خود علی اصغر علیه السلام را مظلومانه در آغوشش شهید کردند میفرماید: «هَوِّنْ عَلَّیَ ما نَزَلَ بِی أنّه بِعَیْنِ الله (19)حضرت زینب – سلام الله علیها – با دیدن آن همه مصیبت در روز عاشورا در پاسخ به حکومت بنی امیّه که پرسید؟ در کربلا چه دیدید؟ فرمودند: «ما رأیْتُ إلاّ جمیلاً »(20)«اصولاً بندگی خدا مساوی است با آزاد شدن از غیر خدا چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم با ادراک حقارت غیر خداست و وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند. در واقع حقیر را انسان به غلط عظیم میبیند که بندگی میکند.(21)یکی از سخنان امام خمینی(ره) این بود که میفرماید:«آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. » این یک تهدید توخالی و یا یک شعار ساده نیست، کسی که یک عمر باور داشته که خدا بزرگ است، آمریکا نزدش کوچک و حقیر و هر حادثهای پیش او ساده است. (22)
4 – نماز موجب رویکرد ایزد منان به بنده
خدای متعال، لطف ویژه و اقبال خاصی به نمازگزاران دارد و روی آوردن
پروردگار و توجه او به بنده، سبب کمال و سعادت و رستگاری اوست زیرا این به
معنی آمرزش گناهان، برآوردن حاجات، آباد کردن دنیا و آخرت از یک سو و
نزدیکی و تقرب به بارگاه قدس کردگار و محشور شدن با انبیاء و امامان –
علیهم السلام – و برخورداری از لطف و رحمت یزدان و سعادت جاویدان و ابدی و
کامروا شدن در دو دنیا از سوی دیگر است(23)امام باقر – علیه السلام – در
این زمینه میفرماید: «إذَا اسْتَقْبَلَ المُصَلّیِ القِبْلَةَ
اِسْتَقْبَلَ الرَّحْمنُ بِوَجْهِهِ لا اِلهَ غَیْرُه.(24) » «هرگاه
نمازگزار رو به قبله بایستد و معبودی به غیر حق نشناسد خدای رحمان نیز به
او روی آورده و توجهی تمام کند، گواهی میدهم که هیچ معبودی به جز معبود
یکتا نیست.(25) »با نگاهی دقیقتر درمییابیم که نماز یگانه عملی است که در
نخستین پایه، باعث روی آوردن بنده به سوی کردگار و در مرحله دیگر موجب
اقبال ایزد منان به بنده است(26)که این امر خود باعث باز شدن درهای رحمت و
لطف ایزدی و سرازیر شدن رحمت و جلالت او بر بنده میباشد چنانچه در روایت
است که حضرت امیر المؤمنین علی – علیه السلام – میفرماید: « لَوْ یَعْلَمُ
المُصَلّیِ ما یَغْشاهِ منْ جَلالِ اللهِ ما سَرَّهُ أن یَرْفَعَ رأسَهُ
من سُجودِهِ.»« اگر نمازگزار بداند که چه اندازه جلالت و عظمت و رحمت حق او
را فرا میگیرد حاضر نیست سر از سجود (که بهترین حالات نماز از حیث عجز و
بندگی است) بردارد. (27)»و برای همین اثر معنوی است که اگر انسان به چشم
تأمل بنگرد، اشخاصی که با روح و باطن نماز وابستگی پیدا کرده و با آن حقیقت
آشنا شدهاند موقعی که از نماز فارغ میشوند گویا عرش رحمانی و خصوصیات
عالم قدس و ملکوت را سیر کرده و با خاطری مصفا و قلبی پر نور و اندامی با
عظمت و جسمی پر از هیبت در نظر جلوهگر میآیند مانند آنکه با جسم و روحی
کثیف و آلوده به دنیا مشغول نماز گشته و با اندامی منور و قلبی پاک از نماز
فارغ میشود و این نیست مگر برای مشمول شدن آنها عظمت و جلالت حضرت
کردگار– جل جلاله(28)– را و سرازیر شدن ملائکه از اطراف و اکناف او به
آسمانها به طوریکه در حدیثی از امام صادق – علیه السلام – میخوانیم:
«لِلْمُصلّیِ ثلاث خصالٍ : اذا قامَ فی صلاتِهِ یتناثَرُ البِرُ علیه مِنْ
أعنانِ السّماء إلی مفرقِ رأسِهِ و تُحَفُ به الملائکه من تحت قَدَمَیْهِ
إلی أعنانِ السماءِ و ملکٌ ینادی: أَیُّها المُصلّیِ لو تَعْلَمُ مَن
تُناجی مَا انْفَتَلْتَ.»«برای نمازگزار سه خصوصیت است، چون به نماز ایستد
خوبیها از اطراف آسمان بر سرش فرود آید و ملائکه از زمین تا فراز اسمانها
پر میشود و ملکی فریاد میکند که: ای نمازگزار! اگر بدانی که با چه کسی
مناجات میکنی هرگز غفلت نخواهی کرد.(29) »و در حدیث قدسی که از پیامبر نقل
شده روایت شده است که :«خدای متعال فرمود : من سه چیز را برای نمازگزار
پذیرفتهام : تا زمانی که در حال نماز است رحمتم را بر او نازل کنم،
فرشتگان با بالهای خود او را زیر پوشش و حمایت قرار دهند و خودم با او
مناجات کنم و آنگاه که او گفت: «یا ربّ» من میگویم «لبّیک»(30)».
5 – خدایی شدن و تسلیم محض او بودن
نمازگزاری که شبانه روز لااقل پنج بار در برابر ذات مقدس حضرت حق، قرار
میگیرد و ارزش سخن گفتن با او را پیدا میکند، تصورات، افکار، کردار و
رفتار او، همه خدایی میشود و چیزی برخلاف خواست خدا انجام نمیدهد، مشروط
بر اینکه راز و نیاز و نماز او به درگاه پروردگار از جان و دل او سرچشمه
بگیرد و با تمام قلب رو به درگاه پاک او آورد در واقع «مَا جَعَلَ اللهُ
لِرَجُلٍ من قلبَیْنِ فِی جوفِهِ ...» «یعنی خداوند در درون یک نفر دو قلب
قرار نداده(31)» که آن هم جایگاه خداست.این شخص با اقامه نماز به جهان
ماوراء طبیعت راه یافته و خود را در محضر خدا مییابد پس دیگر نمیبایست در
برابر بتها و در برابر انسانهایی همانند خویش و جباران و ستمگران، سر خضوع
و تعظیم فرود آورد.او تنها در برابر ذات اقدس خداوند سر تعظیم خم کرده و
تسلیم آفریننده جهان است زیرا که از مرتبه مخلوقات دیگر، گذشته و ارزش این
معنا را پیدا کرده که با آفریننده بزرگ جهان، خداوند ازلی و ابدی، ارتباط
گیرد و با او سخن بگوید و در این حال مییابد که زندگی هدفی بالاتر از
خوردن و خوابیدن و لذات این جهان دارد(32) لذا در همه حال تسلیم محض اوست و
خود را در محضر او مییابد.
6 – استجابت دعا
انسانی که در موقع نماز، دل از همه بریده و روی به درگاه بی نیاز خالق
میآورد در نظر خداوند از ارزش خاصی برخوردار است، اگرچه آن شخص معصیت کار
بوده و آنچه را مبغوض در نظر کردگار باشد به جای آورد ولی چون نماز،
واسطهای است مُقرِّب و مقبول حضرتش، به تبع نماز در منظر کردگار پسندیده
آید و در این صورت دعا او به هدف اجابت رسیده و بر اثر مستجاب شدن دعایش در
دنیا و عقبی سعادتمند و کامران خواهد بود(33) چنانچه در روایتی آمده
است:عن ابان عن ابا عبدالله قال: «علیکُمْ بالدُّعاءِ فی أدبار الصلاة
فانِّهُ مستجاب»«بر شما باد به دعا کردن در پی نماز که همانا این دعا
مستجاب است(34)»و این اثر معنوی که بعد از نماز برای او به جا میماند او
را به این نکته هدایت میکند که بعد از فارغ شدن از هر نماز برای خود و
دیگران دعا کند و آخرت خویش را از خدا طلب کند و هشدار برای تارکان نماز
است که خود را از خیر دنیا و آخرت و اصلاح امور شخصی و اجتماعی محروم
نمودهاند(35) چنانچه حتی امیر المؤمنین علی – علیه السلام – در این باره
فرمودهاند:« لاتُقْبَلُ مِنْ عَبْدٍ صلاة ٌحَتَّی یَسْألَ اللهَ الجَنَّة و
یَسْتَجیر بِه من النّار»« نماز بندهای قبول نمیشود تا آن که از خدا
درخواست بهشت نماید و از آتش دوزخ به او پناه برد(36)
7 – آسمانی شدن نمازگزار
اگر عمل بالا رفت، عامل نیز بالا میرود، چون عمل از عامل جدا نیست که عمل
را در نامهای بنویسند و تنها همان نامه بالا رود، ممکن نیست جان عمل که
نیت است از خود انسان جدا باشد زیرا عمل مانند بخار و دود نیست که از انسان
متصاعد شود و خود او باقی باشد بلکه واقعیتی است وابسته به جان آدمی،
حقیقتی که منشأ عمل است همواره با صاحب عمل خواهد بود(37)این معنای عقلی را
امیر المؤمنین – علیه السلام – در بیان لطیفی تبیین فرمودهاند که:«فاعِلُ
الخَیْرِ خَیْرٌ مِنْهُ و فاعِلُ الشَّرِّ شَرُّ منه. »«نیکوکار از کار
نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.(38) »به این معنا که همواره اثر از
مؤثر ضعیفتر میباشد بنابراین بهتر از هر عمل خیری، انسانی است که آن عمل
پسندیده را انجام میدهد حال چگونه ممکن است نماز بالا رود و نمازگزار بالا
نرود؟چون نماز - آن هنگام که با حضور قلب انجام میشود – به آسمانها راه
مییابد و صعود میکند و نمازگزار را نیز آسمانی کرده و او را دارای صفات
آسمانیها مینماید.از پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله – در مورد بالا
رفتن نماز روایت شده است که:«اذا صَلّیّتَ الصلاة لِوَقتها صَعَدَتْ و لَها
نورٌ شعشعانیٌ تفتح لها أبوابَ السماءِ حتّی تنتهی إلی العَرْشِ فَتُشْفع
لِصاحِبِها و تقولُ حفظکَ الله کما حَفَظْتَنی و اذا صَلّیت فی غَیْرِ
وقتها صَعَدَتْ مَظْلَمة تَغلق دونها أبواب السَّماءِ ثم تَلَفَ و یضربُ
بها وَجْهَ صاحِبِها فتقولُ ضَیَّعَکَ الله کما ضَیَّعْتَنی.»«هنگامی که
نمازگزار نماز را در وقت خودش به جا میآورد نماز بالا میرود، در حالی که
نور درخشانی با او همراه است که درهای آسمان را میگشاید تا به عرش میرسد
پس برای صاحب خود شفاعت کرده و دعا میکند که خدا تو را حفظ کند همانطور که
مرا حفظ کردی و وقتی نماز در غیر وقتش به جا آورده میشود چون تاریک است
درهای آسمان بسته میماند تا اینکه نماز تباه میگردد.آنگاه زده میشود به
صورت صاحبش و میگوید خدا تو را ضایع کند که مرا ضایع و تباه ساختی.(39)
»لذا به جا آوردن شرایط و آداب نماز به نحو شایسته در کیفیت صعود، نتیجه و
اثرش نقش به سزایی دارد.
8 – نماز عامل هدایت الهی
انسان درزندگانی خود، به شدت نیازمند هدایت الهی است اگر دست انسان گرفته
نشود و در کوره راههای زندگی دنیوی رها شود بیتردید در منجلاب خسران
وتباهی از بین خواهد رفت.قرآن کریم، نماز را هدایت واقعی و راهنمای حقیقی
به شاهراه زندگی انسانی میداند و در توبیخ بت پرستان و نکوهش عبادت و
بندگیِ غیر خدا، پس از هدایت فطری به خداپرستی و بعد از نادیده گرفتن دعوت
انبیاء الهی و گرفتار گشتن به نوعی ارتجاع و واپس گرایی از زبان پیامبران -
علیهم السلام - چنین میفرماید:«قُلْ أنَدْعُوا من دون اللهِ ما لا
یَنْفَعُنا و لا یَضُّرُنا و نُرَّدُ علی أعقابنا بعد اذ هدینا الله کالذّی
اسْتَهْوَتْهُ الشیاطینُ فی الأرضِ حیرانٌ له أصحابٌ یدعونَه إلی الهدی
ائْتِنا، قل اِنَّ هُدَی اللهِ هوالهُدی و أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَّب
العالَمین و أنْ أقیموُا الصَّلوة و اتقوهُ و هُو الذی الیه تحشرون.(40)
»«بگو (ای پیغمبر) که ما چرا خدا را رها کرده و چیزی را مانند بتان که هیچ
قادر بر نفع و ضرر ما نباشد (به خدایی) بخوانیم و باز به خوی جاهلیت بعد از
آنکه خدا ما را هدایت نمود برگردیم تا مانند کسی که فریب و اغوای شیطان او
را در زمین سرگردان ساخته است شویم، آن را یارانی است که شخص را به سوی
خود هدایت میکنند بگو هدایت خدا به حقیقت هدایت است و ما مأموریم که تسلیم
فرمان خدای جهان باشیم و (به خلق بگوئیم) نماز به پا دارید و از خدا
بترسید که به سوی او محشور میشوید.»بشر مشرک و اغوا شده شیاطین که در وادی
حیرت و ضلالت، حیران و سرگردان است همانند کسی است که در صحرای زندگی راه
میسپرد و شیاطین و شهوات او را از راه راست منحرف نموده و فطرت پاک او را
در حجاب خرافات و اباطیل میپوشانند با اینکه او یاران و دوستانی دارد(41)
که او را به راه هدایت و نجات میخوانند و به او میگویند: نزد ما بیا و
کفر و گمراهی را رها کن(42) اما چنان گم شده است که دعوت خیرخواهانه آنان
را نمیپذیرد و به سوی آنان نمیرود(43)اینکه هدایت واقعی فقط هدایت
پروردگار است با آن بیان قاطع و کوبنده در آن شرایط روحی – اضطراب و حیرت –
بیانی به موقع و به جاست و موجب پایان پذیری آن و پیدایش آرامش برای
اوست.در آیه بعدی به این نکته اشاره میکند که تسلیم مطلق و بیقید و شرط
خدا شدن و اقامه نماز و اتخاذ تقوی و پارسایی تنها راه حیات بخش و انسان
ساز است.پس زندگی تحت هدایت پروردگار از آثار اقامه نماز میباشد، در یک
چنین زندگی همه چیز رو به راه و بر وفق مراد دیده میشود، گویندهای که تحت
هدایت پروردگار است اندیشه و زبانش هدایت شده کار میکنند، حقایق از دلش
جوشیده و بر زبانش جریان مییابد.نویسندهای که تحت هدایت اوست، امداد او
را در مداد خود مییابد و خلاصه به هر کار و به هر جا که روی میکند با
درهای باز مواجه شده و الطاف خداوند را آشکار و عیان میبیند برخلاف کسانی
که خدا آنان را به خود واگذاشته است و به خاطر پشت کردن به دعوت خدا و
یارانشان و اعراض از ذکر او و ترک نماز، در معیشت ضنک و زندگانی تنگ به سر
میبرند(44)و به هر طرف روی میکنند با درهای بسته روبرو شده و زندگیشان
در لذات دنیا خلاصه و از چراغ فروزان و پر فروغ نماز محروم میشوند.
9 – نماز عامل رهایی از وسوسهها و تجریهای شیطان
علیرغم اهمیت فراوانی که فریضهی مهم نماز در میان عبادات و احکام شرعی
دارد اهتمام مسلمین به آن و ابعاد گوناگونش اندک است.ابلیس و تمامی شیطان
صفتان در طول تاریخ بر آن بودهاند که صورت و محتوای این عبارت بزرگ را از
جوامع اسلامی محو نمایند و در این ارتباط به هر اقدامی دست آلودهاند چرا
که سلطه خود را در گرو از میان برداشتن این فریضه با عظمت
میدانند(45)پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله – در این باره میفرمایند :
«لا یزالُ الشیطانُ یَرْعَبُ من بنی آدم ما حافَظَ علی الصلواتِ الخَمْسِ
فاذا ضَیَّعَهُنَّ تَجَّرَأَ عَلَیْهِ و أوْقَعَهُ فی العظائم.(46)
»«همواره شیطان از فرزندان آدم در ترس و وحشت است تا آن زمان که او در
انجام نمازهای پنجگانه دقت داشته باشد پس آنگاه که آن را تضییع کند شیطان
جرأت مییابد و او را به آلودگی و گناهان بزرگ میافکند.(47)»نمازی که در
اول وقت و با حفظ شرایط آن به جا آورده شود و آداب و سنن آن به خوبی ادا
گردد، بزرگترین عامل شیطان زدایی بوده و هرگز شیطان نمیتواند بر چنین شخص
متعبد و پاک، نفوذ کند حتی در دم مرگ که شیاطین برای از بین بردن ایمان و
عقیده پاک مؤمنین به سراغشان میآیند ملک الموت از حق آنان دفاع
مینماید.حضرت امام صادق – علیه السلام – در این باره میفرماید:«انّ
مَلَکَ الموتِ یَدْفَعُ الشَّیطانَ عَنْ المحافظِ عَلَی الصلاةِ و
یُلَقِّنَهُ شَهادَةَ أنْ لا اله الا الله و أنّ محمداً رسول اللهِ فی تلکِ
الحالةِ العظیمةَ(48)»«همانا ملک الموت شیطان را در دم مرگ از کسی که حافظ
نماز است دفع میگرداند و شهادت بر یگانگی خدا و رسالت پیامبر – صلی الله
علیه وآله - را به او تلقین مینماید تا شیطان توفیق گفتن شهادتین را در آن
حالت عظیم (سکرات مرگ) از او نگیرد.(49) »بنابراین از آن جهت که نماز
مزاحم نفوذ و سلطه شیاطین است، آنان نیز به جد با اقامه و بر پایی آن در
ستیزند.درک این حساسیت باید درجه اهتمام به این فریضه را افزایش دهد تا در
جوامع اسلامی و ملتهای مسلمان شاهد این همه شیطان گرایی نبوده و انسانها
تحت لوای خدای رحمان قرار گیرند، امیر المؤمنین امام علی – علیه السلام -
میفرمایند: «الصلاة حصنُ الرحمنِ و مِدْ حَرَةُ الشیطان»(50)«نماز قلعه
خدای رحمان و وسیلهای برای دور کردن شیطان است. »
۹۶/۰۱/۱۴